ازدواج بهنگام، زندگی پایدار
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۷۷۴۸۶
دررحالحاضر هم با توجه به سنتها وآداب ورسوم غلط ودستوپاگیر،بسیاری ازدختران و پسرانی که درآستانه ازدواج هستند، تشکیل خانواده و زندگی مشترکشان به سبب همین موضوع به تاخیرمیافتد و به ازدواجهای دیرهنگام در نسل کنونی منجر میشود. رسمهایی که شاید خیلی ضرورتی برای آغاز یک پیوند مشترک نداشته باشند. از طرفی با توجه به بحران جمعیت کشور، ازدواجهای بهنگام تاثیر بسزایی در مسأله جمعیت دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درحالحاضر بحث ازدواج مخصوصا از نوع بهنگام آن، علاوه بر نگرانی خانوادهها، به یک چالش و دغدغه ذهنی برای مسئولان و متولیان این امر نیز تبدیل شده است. از سوی دیگر موضوع ازدواج بهنگام و فرزندآوری دو بحث مهمی است که رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نیز بارها بر آن تاکید کردند و این دو را بهعنوان نیازهای حیاتی امروز و فردای کشور برشمردند. تبدیل کشور ازحالت سنتی به حالت مدرن وصنعتی وهمچنین ترس و فرار جوانان از ازدواج بهنگام، تبدیل به یک آسیب اجتماعی شده است و متاسفانه شاهد بسیاری ازجوانانی هستیم که رغبتی به ازدواج ندارند و تجرد قطعی را انتخاب کردهاند. شاید هنوزافرادی هستند که ازمزیتهای ازدواج بهنگام وتشکیل یک خانواده سالم، روبه رشد وپایدار بیاطلاع هستند.
بلوغ، ضرورتی برای ازدواج بهنگام
ازدواج بهنگام دارای مزیتهای گوناگونی است.محاسنی که اگر هردو طرف به آن بلوغ لازم رسیده و تمام شرایط و جوانب ازدواج را درست انتخاب کرده باشند، قطعا به لحاظ افزایش سلامت روان به هر دو طرف کمک شایانی میکند. محسن نصری، جامعهشناس ضمن تعریفی از ازدواج بهنگام به جامجم میگوید: «در نظام خلقت، خداوند دو جنس انسان یعنی زن و مرد را خلق کرده تا با زندگی مشترک به کمال برسند. ازدواج بهنگام نیازمند چند نوع بلوغ ازجمله بلوغ عقلی، هیجانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. زمانی که دختر و پسر به این بلوغها رسیده باشند، شرایطشان برای ازدواج فراهم است و میگوییم که ازدواج بهنگام رخ داده است. اگر از این زمان دیرتر شود، ازدواج از بهنگامبودن خارج میشود، یا ازدواج خوبی صورتنمیگیرد یا اگر هم صورتپذیرد در اکثر موارد با موفقیت همراه نیست و خسارتهایی را برای جامعه بهدنبال دارد.»
وی بر این باور است که پختگی افراد و شکلگیری شخصیت هرکسی در زندگی خانوادگی و ازدواج پدیدار میشود و با توجه به روایات مختلف در این زمینه، برای دور بودن از شیاطین باید ازدواج بهنگام داشته باشیم و زمینه تکامل را فراهم کنیم. نصری میگوید: «بهمنظور تکامل در جامعه و خانواده، نیازمند ازدواج بهنگام هستیم، چراکه خانواده یک سلول بنیادین در جامعه است. جامعهای میتواند به رشد، تکامل و عظمت دست یابد که این سلولهای بنیادین آن بهخوبی شکل گرفته باشد.»
ازدواج بهنگام و مسأله فرزندآوری
درحالحاضر بسیاری ازجوانان فکر میکنند که باازدواج علاوه برمسئولیتهای مختلف، مسیر رشد وپیشرفت آنان نیزمسدود میشود امانگاه به زندگی افرادموفق حاکی ازآن است که ازدواجهای بهنگام وعاقلانه میتواند یک همراه زندگی را برای طی مسیر رشدوترقی فراهم کند. البته این جامعهشناس نیز معتقد است که وقتی ازدواج بهنگام باشد قطعا در فرزندآوری و تربیت فرزندان موفقیت بیشتری حاصل میشود، چراکه جامعه بشری برای تداوم و تعالی خود نیازمند این است که والدین صاحب فرزند شوند. او تصریح میکند: «اگر ازدواج دیر رخ دهد، تعداد فرزندان زوجین یا کم شده یا اصلا توفیق فرزندآوری نخواهند داشت. اگر هم دیر اقدام به فرزندآوری کنند با توجه به فاصله نسلی، موفقیت لازم را بهدست نمیآورند.» پدر و مادر شدن در سنین جوانی وبهنگام شاید این فرصت را ایجاد کند تا علاوه بر کمبودن فاصله سنی با فرزندان، فرصت کافی ومناسبی رابرای یادگیری اصول اولیه فرزندآوری و فرزندپروری فراهم آورد.
فاکتورهایی برای ازدواج بهنگام
به گفته بسیاری از روانشناسان، یک ازدواج بهنگام و موفق زمانی رخ میدهد که اشخاص برای حفظ زندگی زناشویی خود به آن مهارتهای لازم رسیده باشند و در این موقع است که میتوان گفت چنین ازدواجی پایدار است؛ اما طبق گفته نصری، این شرط کافی و لازم نیست و او میگوید: «برای شکلگیری یک ازدواج بهنگام، بحث همکفو بودن مطرح میشود که در دین اسلام هم بارها به آن اشاره شده است. این همکفو بودن بدان معنی است که دو طرف شرایط یکدیگر را بسنجند و بتوانند در جنبههای مختلفی همچون بحثهای اعتقادی، فکری، ارزشی، اجتماعی و ... نزدیک به هم باشند. همین امر پایداری خانواده و زندگی اجتماعی را بیشتر میکند. همچنین افراد باید به شاخصههای انتخابشان در ازدواج توجه کنند.»
طبق اظهارات این جامعهشناس، در ازدواج بهنگام فرد باید به آن بلوغ اجتماعی رسیده باشد و بتواند مدیریت خانه را بر عهده بگیرد و زوجین با یکدیگر همراه و هممسیر شوند و البته فقط ازدواج بهنگام کافی نیست، بلکه همه جوانب دارای اهمیت است.بههرحال درست است که ازدواج بهنگام دارای مزیتهایی است اما نباید از آمادگیهای پیش از ازدواج همچون شناخت شخصی افراد و پس از آن مهارتهای ازدواج و شناخت طرفین غافل شد. از طرفی نیاز است تا خانوادهها با پرهیز ازتجملات وگرایش به ازدواج آسان، مسیرازدواج جوانان را تسهیل وآنان را به ازدواجهای بهنگام تشویق کنند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: بلوغ فکری ازدواج خوشبختی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۷۷۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران